قتل ناموسی در جنوب پایتخت
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۲۹۸۱
خانه بوی مرگ و غم داشت. صدای شیون مادر و خواهران «حناز» همه خانه را پر کرده بود. فریده خواهر بزرگتر حناز انگار کوه رنج از دست دادن خواهرش را به دوش میکشد. باورش برای او و بقیه خواهران و برادران سخت است که ضربات مهلک پدر، باعث قتل حناز شده باشد.
فریده ۲۵ ساله همه این حرفها را با گریه به خبرنگار ما میگوید: حالش بد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتگو با پدر فرزندکش
چه مدت است که به ارتباط شازیه و حمید پی برده بودی؟
حدود یک ماه قبل بود که دخترم به من گفت میخواهد طلاق بگیرد و با نگهبان پارک ازدواج کند. هر قدر با او حرف میزدم فایده نداشت و گوشش بدهکار حرفهای من نبود.
در این میان دختر کوچک شما چه تقصیری داشت؟
او هم مقصر بود، چون همراه خواهرش ترک موتور حمید نشسته بود.
چرا دختر کوچکتر شما با حمید ارتباط گرفته بود؟
حمید به خواستگاری آمده بود و من ابتدا گمان میکردم قصد ازدواج با حناز را دارد، اما بعداً به من گفت که دختر بزرگتر من را میخواهد. به او گفتم این دختر شوهر دارد و تو نباید این حرفها را بزنی، اما او و دخترم به حرف من گوش نمیکردند.
از روز حادثه بگو. میخواستی شازیه را هم مثل حناز به قتل برسانی؟
آن روز وقتی دیدم حمید مقابل خانهمان آمده است خونم به جوش آمد. شازیه و حناز میخواستند بازهم با همدیگر بیرون بروند و من میدانستم که قرار است با حمید بیرون بروند. به آنها گفتم حق ندارید بروید و به حدی عصبانی بودم که با مشت و لگد به جانشان افتادم و گفتم قلم پایتان را خرد میشکنم که دیگر نتوانید از این خانه بیرون بروید. میخواستم اینقدر آنها را کتک بزنم که نتوانند بیرون از خانه بروند، اما نمیخواستم آنها را بکشم.
وقتی متوجه شدی حال دخترت وخیم است چرا او را به دکتر نبردی؟
عقلم به این کار نرسید
از اینکه او را به قتل رساندی پشیمانی؟
بابت اینکه جانش را از دست داده خیلی ناراحتم، اما در مورد اینکه او و خواهرش را کتک زدم باید بگویم که راهی جز تنبیه دخترانم نداشتم، چون آنها با مرد غریبه ارتباط داشتند و هر پدری جای من بود خیلی ناراحت میشد.
پدرم جانی نیست
فریده مثل ابر بهار اشک میریزد. دستش را مشت کرده تا گرمای دست خواهرش که تا همین دیروز در کنار هم بودند از دستانش بیرون نرود. به پشتی صندلی تکیه داده و به ضجههای مادرش نگاه میکند و آرام اشک میریزد.
او در مورد روز حادثه میگوید: صبح روز قبل از مرگ خواهرم بود و من و مادرم در یک تولیدی مشغول کار بودیم. پدرم با من تماس گرفت و گفت که حالش خوب نیست. من هم مرخصی ساعتی گرفتم تا پدرم را به بیمارستان ببرم. نزدیک ظهر به محل کارم رسیدم و آن روز باید یک ساعت بیشتر در محل کار میماندم. مادرم زودتر از من به خانه رفت و در پایان ساعت کاریام تماس گرفت و گفت زود خودت را به خانه برسان، چون حال خواهرت هم بد است. وقتی به خانه رسیدم دیدم هر دو خواهرم از پدرم کتک خوردهاند و حالشان خیلی بد بود. با شوهر خواهر بزرگترم تماس گرفتم و گفتم او را به خانهشان ببرد، اما حال حناز بد بود و صبح روز بعد به کام مرگ فرو رفت.
فریده در مورد علت این درگیری میگوید: مشکل ما از زمانی شروع شد که سر و کله حمید در زندگی ما پیدا شد. او ابتدا بهعنوان خواستگار حناز به خانه ما آمد، اما بعد گفت که میخواهد از شازیه خواستگاری کند، با اینکه او شوهر داشت تا اینکه یک روز موقع برگشت از سر کار دیدم حمید، دو خواهرم را با موتور فراری داد. روز حادثه او دوباره مقابل خانهمان آمد و باعث شد پدرم عصبانی شود.» برادر مقتول نیز میگوید: پدرم جانی نیست. ما حدود ۷ ماه است به ایران آمدهایم و یکی از دلایل برگشت ما به ایران همین خواهرم بود که مرحوم شد. او کمی مشکل اعصاب داشت و پدرم میخواست او را در ایران درمان کند. پدرم بچههایش را دوست دارد و از روی عصبانیت آنها را کتک زده است که منجر به این اتفاق شد. بنا بر این گزارش، متهم پرونده با دستور بازپرس جنایی صبح دیروز برای انجام معاینات سلامت روان در پزشکی قانونی حاضر شد. روند رسیدگی قضایی به پرونده ادامه خواهد داشت.
به پدرم گفتم طلاق میخواهم
خواهر مقتول به نام شازیه ۲۳ ساله، همراه او مورد ضرب و جرح پدرشان قرار گرفت.
او اولین کسی است که در گفتگو با خبرنگار ما، ماجرای این درگیری مرگبار را شرح میدهد.
از روز حادثه بگو، چرا پدرت از شما و خواهرت عصبانی شده بود؟
مدتی قبل در پارک نزدیک خانهمان با نگهبان پارک به نام حمید آشنا شدم. حمید میدانست من شوهر دارم و به او گفته بودم که میخواهم طلاق بگیرم و با او مشورت کردم.
پدرت چطور متوجه موضوع شد؟
خودم به او گفتم! گفتم با این مرد مشورت کردهام. پدرم هم میدانست که از زندگی با شوهرم راضی نیستم و قصد طلاق دارم. شوهرم دست بزن داشت و به من خرجی نمیداد. خودم در یک تولیدی کار میکردم و برای همین در فکر جدایی بودم. حمید هم از همسرش جدا شده بود و با پسر خردسالش زندگی میکرد.
حناز چطور وارد این ارتباط شد؟
مدتی قبل بود که شوهرم پی به ارتباط من با حمید برد. متوجه شد که من چند بار با مرد غریبهای حرف زده و مشورت کردهام. چاقو کشید و میخواست من را بزند. آن روز خواهرم هم در خانه بود. برای اینکه شوهرم آرام شود به او گفت حمید خواستگار او است. شوهرم پلیس را خبر کرد و خواهرم به پلیس هم همین حرف را زد. بعد هم حمید به خواستگاری حناز رفت، اما آن خواستگاری صوری بود و فقط برای این بود که آبها از آسیاب بیفتد.
بعد چه شد؟
چند شب قبل از حادثه حمید دنبال من و خواهرم آمد و ما را به اتاقک نگهبانیاش برد، چون میترسیدیم شوهرم بلایی سرمان بیاورد،۳ روز در اتاقک بودیم و بعد به خانه پدریمان آمدیم.
همان روز بود که این حادثه رخ داد؟
بله! حمید دستبردار نبود. مقابل خانه آمده بود تا پدرم را برای بردن من راضی کند. وقتی پدرم متوجه حضور او شد، به جان من و خواهرم افتاد. حسابی ما را کتک زد تا حدی که دیگرم هوشیاری درستی نداشتیم. خواهر دیگرم فریده و مادرم از سر کارشان به خانه آمدند، بعد شوهرم را خبر کردند و گفتند که من را به خانه ببرد. او هم آمد و من را به درمانگاه برد. دیگر از خواهرم خبر نداشتم تا اینکه صبح روز بعد متوجه شدم که او به خاطر شدت ضربات وارد شده توسط پدرم فوت کرده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: حوادث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۲۹۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مطهری یک نفس راحت در تراکتور کشید (عکس)
به گزارش "ورزش سه"، تراکتور در روزی موفق شد ذوبآهن را شکست دهد که حمید مطهری برای اولین بار روی نیمکت این تیم حضور داشت و هر نتیجه غیر از برد، میتوانست موقعیت او را در شروع کار متزلزل کند.
با این حال تراکتور علاوه بر کسب پیروزی که با درخشش پورحمیدی به دست آمد، در طول بازی هم نمایش خوبی داشت و بازیکنان این تیم اگر قدر موقعیتها را میدانستند، فرصت این را داشتند که به سادگی در جریان بازی برد را به دست بیاورند.
اما همین پیروزی و صعود به مرحله یک چهارم نهایی نیز شرایط را برای حمید مطهری بهتر کرده و در صورتی که کار یحیی تا بازی استقلال حل نشود نیز او از موقعیت بهتری برای بازی استقلال برخوردار است.
البته باشگاه تراکتور از حمید مطهری به عنوان دستیار اول نام برده و خود او نیز با لباس ورزشی در کنار خط حضور یافت تا نشان دهد برخلاف حدس و گمان سکوها، به پست سرمربیگری چشم ندارد.
تراکتور تا پایان فصل شش بازی حساس در لیگ برتر و شاید سه بازی در جام حذفی داشته باشد که میتواند یک جام و یک سهمیه آسیایی را برای این تیم در پی داشته باشد.
عکس از مهرورز احمدی